به مناسبت ولاد امام جواد ع
به مناسبت ولاد امام جواد ع
درخشش خورشید امامت از کرانه صباوت
یکی ازشگفتیهای عصر امامت شیعه ، امامت امام جواد(ع) است. امام
جواد(ع) هنگام شهادت پدر بزرگوارش امام رضا(ع) حدود هشت سال سن داشت(1). و
بنابر آنچه از پیامبر بزرگوار اسلام حضرت محمد(ص) نقل شده، امامت و رهبری
امت اسلام از نسل امیر المومنین علی (ع) تا حضرت حجت بن الحسن امام عصر(عج)
ادامه خواهد داشت (2). بعد از امام رضا (ع) امامت به فرزند گرامی آن حضرت
یعنی حضرت جواد الائمه (ع) منتقل شد. در آن عصر امامت در غربت قرار گرفت.
از یک سو گروه واقفیه که بعد از امام کاظم ( ع) معتقد به امامت وولایت امام
رضا(ع) نبودند و قائل بودند امامت شیعه به پدر بزرگوارامام رضا(ع) ختم شده
وعملا گروه واقفیه امام رضا(ع) را امام ورهبر امت اسلام نمیدانستند و از
سویی امام رضا (ع )تا سن 47 سالگی دارای فرزندی نشده بودند و در این زمینه
مومنین و شیعیان از امام رضا (ع)سئوال میکردند تداوم امامت چگونه صورت
خواهد گرفت، درحالی که شما هنوز دارای فرزندی نیستید امام رضا(ع) نوید
میدادند بزودی مولودی متولد خواهد شد که بابرکت تر ازاو زاده نشده است(3).
امام رضا (ع) پس از تولد حضرت امام جواد (ع) در حالی که امام جواد(ع) در
سنین کودکی بودند مومنینی را که به ملاقات حضرت امام رضا(ع) میآمدند دعوت
میکرد که با امام بعدی (ع) ملاقات کنید. بعضی افراد که ایمان ضعیفی داشتند
میگفتند: او که کودکی بیش نیست. امام رضا (ع) در پاسخ آنها میفرمود:
حضرت عیسی (ع) دردرون گهواره به مقام نبوت رسید. یعنی ایمان و اعتقاد قوی
میخواهد که کسی این حقیقت را بپذیرد. امام پس از آنکه جماعت دیدار کننده
از منزل حضرتش رفتند خطاب به یکی از نزدیکانش میفرماید: خدا رحمت کند مفضل
را ( یکی از یاران خاص امام صادق(ع)) که به کمتر از این اشارات ایمان
میآورد. (4).
سخنان با تردید برای پذیرش امامت امام جواد(ع) در آن عصر بسیار زیاد بود و واقعا یکی از دورانهای حیاتی ومهم امامت شیعه به شمارمیآید. نگاه آن روز جامعه با توجه به جایگاه امامت شیعه و از طرفی روند انتقال امامت ازامامی به امام دیگر که معمولا در سنین بالا صورت میگرفت با در نظر گرفتن جهل و ایمان ضعیف مردم واز سویی زبانهای مسموم مخالف امامت شیعه و نیز توطئه حاکمان وقت به دور از انتظار نبوده است.
بررسی منطقی و عقلانی:
گرچه شیعه بنا بر اعتقاد انتقال امامت را از نسل امیر المومنین(ع) یک اصل ثابت شده میداند، اما این نگاه از روی تعصب و به دور از منطق واستدلال نیست. به عبارتی دیگر وقتی امام جواد(ع) را امام بدانیم باید بر این باورباشیم که او توانایی رهبری و اداره جامعه اسلامی راداشته است. اگر حکومت با زور و با ظلم و ستم از اهل بیت پیامبر (ص) گرفته نمیشد بی تردید امام جواد(ع) رهبر جامعه اسلامی میشد ودر راس امور قرار میگرفت وحق فرمانروایی و حکومت داشت. حال با این اعتقاد میتوان تصور کرد که کودکی در سنین 8 سالگی از عهده حکومت ورهبری جامعه اسلامی بر میآید.
معیار حکومت:
ابتدا باید دانست معیارحکومت را چه میدانیم؟ اهل خرد و اندیشه از هر مکتب و مذهبی که باشند رهبری و حکمرانی را شایسته کسی میدانند که دارای دانش وتسلط بر علوم بوده و راههای اداره جامعه را بر اساس فطرت بشری یعنی عدالت بداند و به عبارت دیگر علم ودانش و توانایی اداره جامعه را بیشتر و بهتر از دیگران داشته باشد.
قطعا درنزد صاحبان خرد واندیشه ، حکومت ، اداره کردن جامعه به هرشکل دلخواه ولو با ظلم وستم ، قدرت طلبی و ثروت اندوزی نخواهد بود. دانش و تدبیر امور همراه با توانایی و قدرت اداره جامعه برمحور عدالت و احترام به حقوق همه انسانها و پرهیز ازهر ظلم وستمی با نفی هواپرستی و قدرت طلبی و فزون خواهی، یک حکومت مطلوب ومورد پذیرش عام و خاص خواهد بود. به تعبیر منطقی، امام علی (ع)میفرمایند: ان احق الناس بهذاالامر اقواهم علیه و اعلمهم بامرالله فیه(5). شایسته ترین افراد برای حکومت و رهبری قویترین آنها در تدبیر وآیندهنگری و آگاه ترین آنها نسبت به اوامر و نواهی خداوند است.
در واقع قرار گرفتن عالم ترین فرد و وقوی ترین آنها درمدیریت و رهبری ازحیث رعایت عدالت وانصاف، امری منطقی وکاملا مستدل میباشد و از منظر دیگر قرار گرفتن شخص خودخواه وهواپرست و قدرت طلب و ثروت اندوز و بیاعتنا به حقوق افراد جامعه برخلاف عقل و منطق و شایسته سالاری است. با این توضیح و با نگاهی مختصر به جامعیت امام جواد(ع) حقیقت شایستگی و لیاقت رهبری آن امام عزیز را بر طبق عقل ومنطق خواهیم پذیرفت.
فهم ودانش مامون نسبت به امام جواد:
وقتی مامون برای تحکیم موقعیت خود واز طرفی زیر نظر گرفتن امام جواد(ع) ، بحث ازدواج امام جواد(ع) و دخترش ام الفضل را مطرح ساخت بسیاری از اطرافیان وحتی علمای وقت نسبت به مامون خرده گرفتند که چرا چنین کاری میکنی؟ مامون که به جایگاه امامت شیعه آگاهی داشت و ازتوانایی وعلم وشایستگی امام جواد(ع)( که بسیاری در نظر خود به عنوان یک فرد خردسال به امام جواد(ع) نگاه میکردند) خبر داشت در پاسخ آنها میگفت: شما این جماعت ونسل را نمیشناسید. من میدانم آنها چه کسانی هستند وچقدرعلم وتوانایی دارند. آری مامون بحق، علی و اولاد او (ع) را میشناخت اما قدرت طلبی و جاه طلبی او مانع از واگذاری حق به صاحب آن میشد. مامون اقرار میکند که من موقعیت آنها را از زبان پدرم شناختم. یعنی هارون الرشید هم میدانست که کرسی خلافت مسلمین متعلق به فرزندان علی(ع)است. اما میگفت: الملک عقیم(6). حقیقت شایستگی این افراد برای حکومت ورهبری جامعه امری نبود که بر مامون و یا پدرش مخفی بوده باشد. میدانستند آنها شایستهاند. میدانستند آنها بهترین هستند. میدانستند آنها مخزن علوم الهی هستند. میدانستند آنها امام برحق وحجت خدا برخلق هستند. اما قدرت وهوس حکمرانی مانع از بیان حقایق ونیز واگذاری حق به صاحب آن میشد.
مناظرات علمی بیانگر حقانیت امام جواد (ع):
یکی از دلایل حقانیت امام جواد(ع) مناظرات علمی آن حضرت با دانشمندان معروف آن زمان بوده است. یحیی بن اکثم عالم نامدار آن زمان ونیز دانشمندان زیادی ازاهل سنت در مناظرهای که ( به زعم خود عدم توانایی امام جواد(ع) را اثبات کنند) برگزارشد، حضور پیدا کردند. ابتدا سئوالاتی ازحضرتش پرسیدند. امام (ع) همه را جواب داد که موجب شگفتی آنها شد. در انتها امام(ع) سئوالی از یحیی بن اکثم نمود. یحیی توان پاسخ نداشت. خجالت زده سر به زیر افکند وجواب سئوال را از امام(ع) جویا شد. وقتی امام (ع) پاسخ داد(7) همگان دانستند که این کودک، یک انسان معمولی نیست ومرتبط با وحی وعلوم الهی است. از این گونه مناظرات و پاسخگویی امام (ع) در زمان خلافت مامون ونیز معتصم بسیار بود که همه آنها کمال عقلواندیشه امام واحاطه او بر مسائل را ثابت میکرد.
دیدگاههای علمای اهل تسنن وتشیع:
در کتاب سیره پیشوایان به نقل از تذکره الخواص- الصواعق المحرقه - نور الابصار وارشاد شیخ مفید آمده است: سبت بن الجوزی میگوید: او درعلم وتقوا وزهد و بخشش بر روش پدرش بود. ابن حجر هیثمی مینویسد: مامون او را به دامادی انتخاب کرد زیرا با وجود کمی سن از نظر علم و آگاهی وحلم بر همه دانشمندان برتری داشت. شبلنجی میگوید: مامون پیوسته شیفته او بود زیرا با وجود کمی سن، فضل و علم و کمال عقل خود را نشان داده وبرهان ( عظمت) خود را آشکار کرد. استاد شیعه ، شیخ مفید و فتال نیشابوری میگویند:... از نظر علم وحکمت وادب وکمال عقلی به چنان رتبه والایی رسیده که هیچ یک از بزرگان علمی آن روزگاربدان پایه نرسیدهاند.
بیان منطقی از زبان علی(ع):
علی(ع) در نهج البلاغه در موارد مختلف به شایستگی و لیاقت ائمه (ع) از جهت علم ودانش ، توانایی و لیاقت و شایستگی برای امر خلافت و رهبری جامعه اسلامی اشاره مینمایدودیگران را که با روشهای ناحق، حقوق آنها را ضایع نموده و خلافت و زمامداری را غصب کردند وموجب گمراهی جامعه شدند مورد نکوهش قرار میدهد. علی(ع) در خصوص جایگاه ائمه (ع) میفرماید: هم اساس الدین و عماد الیقین الیهم یفیء الغالی وبهم یلحق التالی ولهم خصائص حق الولایه و فیهم الوصیه والوراثه(8). عترت پیامبر(ص) اساس دین وستونهای استوار یقین میباشند. شتاب کننده باید به آنان بازگردد و عقب مانده باید به آنان بپیوندد؛ زیرا ویژگیهای حق ولایت به آنها اختصاص دارد ووصیت پیامبر نسبت به خلافت مسلمین و میراث رسالت به آنها تعلق دارد. علی(ع)دقیقا با اشاره به امامان دوازده گانه (ع) زمامداری را شایسته آنها دانسته وادعای کاذب دیگران را نفی میکند. میفرماید: ان الائمه من قریش غرسوا فی هذا البطن من هاشم لا تصلح علی سواهم ولا تصلح الولاه من غیرهم(9). همانا امامان(ع) همه از قریش بوده که درخت آن در خاندان بنی هاشم کاشتهاند. مقام ولایت وامامت درخور دیگران نیست ودیگرمدعیان زمامداری شایستگی آن را ندارند. علی (ع) در خطبهای دیگر مسئولیت امامان (ع) را تدبیر در امور مردم دانسته وآگاهی و تدبیر آنان را به عنوان کارگزاران آگاه متذکر میشوند؛ میفرمایند: انما الائمه قوام الله علی خلقه و عرفاوه علی عباده(10). همانا امامان دین (ع) از طرف خدا تدبیرکنندگان امور مردم وکارگزاران آگاه بندگانند. امیر المومنین علی (ع) به صراحت، خلافت ورهبری را از آن ائمه آن هم به جهت شایستگی ولیاقت دانسته است. کسی که خوب به مسائل احاطه دارد کسی که دارای علم الهی است، کسی که دین و معیارهای دینی را میداند ودرصدد تحقق آن است، کسی که بهعدالت، آن هم با تعریف صحیح آن آگاهی دارد، او شایسته حکومت و حکمرانی و رهبری امت اسلامی است. علی (ع)درباره ائمه نیز میفرمایند:
عترت پیامبر(ص) جایگاه اسرار خداوندی و پناهگاه فرمان الهی و مخزن علم خدا ومرجع احکام اسلامی ونگهبان کتابهای اسلامی وکوههای همیشه استوار دین خدایند. خدا به وسیله اهل بیت (ع) پشت خمیده دین را راست نموده و لرزش واضطراب آن را از میان برداشت. (11)یکی از اصولی که علی(ع) بر آن تکیه دارند عمل به سنت پیامبر در حکومت است؛ میفرمایند: آن کس که سنت پیامبر(ص) را ضایع میکند لیاقت رهبری ندارد؛ زیرا که امت اسلامی را به هلاکت میکشاند. (12) چون شیوه پیامبر(ص) برگرفته از وحی است و در عین حال عین عدالت وهدایت است، حاکم موظف است به شیوه رسول خدا(ص) تاسی کند؛ چرا که قرآن کریم مکرر بر آن تاکید دارد. به عنوان نمونه: ( یا ایها الذین امنوا اطیعوا الله واطیعوا الرسول واولی الامرمنکم(13). از نظر عقل ومنطق، حکومتی در جامعه اسلامی مشروعیت دارد که بهترین افراد از حیث تقوا وتزکیه نفس و آگاه ترین افراد نسبت به کتاب و سنت وعالمترین افراد نسبت به امور امت اسلام باشند.
سخنان با تردید برای پذیرش امامت امام جواد(ع) در آن عصر بسیار زیاد بود و واقعا یکی از دورانهای حیاتی ومهم امامت شیعه به شمارمیآید. نگاه آن روز جامعه با توجه به جایگاه امامت شیعه و از طرفی روند انتقال امامت ازامامی به امام دیگر که معمولا در سنین بالا صورت میگرفت با در نظر گرفتن جهل و ایمان ضعیف مردم واز سویی زبانهای مسموم مخالف امامت شیعه و نیز توطئه حاکمان وقت به دور از انتظار نبوده است.
بررسی منطقی و عقلانی:
گرچه شیعه بنا بر اعتقاد انتقال امامت را از نسل امیر المومنین(ع) یک اصل ثابت شده میداند، اما این نگاه از روی تعصب و به دور از منطق واستدلال نیست. به عبارتی دیگر وقتی امام جواد(ع) را امام بدانیم باید بر این باورباشیم که او توانایی رهبری و اداره جامعه اسلامی راداشته است. اگر حکومت با زور و با ظلم و ستم از اهل بیت پیامبر (ص) گرفته نمیشد بی تردید امام جواد(ع) رهبر جامعه اسلامی میشد ودر راس امور قرار میگرفت وحق فرمانروایی و حکومت داشت. حال با این اعتقاد میتوان تصور کرد که کودکی در سنین 8 سالگی از عهده حکومت ورهبری جامعه اسلامی بر میآید.
معیار حکومت:
ابتدا باید دانست معیارحکومت را چه میدانیم؟ اهل خرد و اندیشه از هر مکتب و مذهبی که باشند رهبری و حکمرانی را شایسته کسی میدانند که دارای دانش وتسلط بر علوم بوده و راههای اداره جامعه را بر اساس فطرت بشری یعنی عدالت بداند و به عبارت دیگر علم ودانش و توانایی اداره جامعه را بیشتر و بهتر از دیگران داشته باشد.
قطعا درنزد صاحبان خرد واندیشه ، حکومت ، اداره کردن جامعه به هرشکل دلخواه ولو با ظلم وستم ، قدرت طلبی و ثروت اندوزی نخواهد بود. دانش و تدبیر امور همراه با توانایی و قدرت اداره جامعه برمحور عدالت و احترام به حقوق همه انسانها و پرهیز ازهر ظلم وستمی با نفی هواپرستی و قدرت طلبی و فزون خواهی، یک حکومت مطلوب ومورد پذیرش عام و خاص خواهد بود. به تعبیر منطقی، امام علی (ع)میفرمایند: ان احق الناس بهذاالامر اقواهم علیه و اعلمهم بامرالله فیه(5). شایسته ترین افراد برای حکومت و رهبری قویترین آنها در تدبیر وآیندهنگری و آگاه ترین آنها نسبت به اوامر و نواهی خداوند است.
در واقع قرار گرفتن عالم ترین فرد و وقوی ترین آنها درمدیریت و رهبری ازحیث رعایت عدالت وانصاف، امری منطقی وکاملا مستدل میباشد و از منظر دیگر قرار گرفتن شخص خودخواه وهواپرست و قدرت طلب و ثروت اندوز و بیاعتنا به حقوق افراد جامعه برخلاف عقل و منطق و شایسته سالاری است. با این توضیح و با نگاهی مختصر به جامعیت امام جواد(ع) حقیقت شایستگی و لیاقت رهبری آن امام عزیز را بر طبق عقل ومنطق خواهیم پذیرفت.
فهم ودانش مامون نسبت به امام جواد:
وقتی مامون برای تحکیم موقعیت خود واز طرفی زیر نظر گرفتن امام جواد(ع) ، بحث ازدواج امام جواد(ع) و دخترش ام الفضل را مطرح ساخت بسیاری از اطرافیان وحتی علمای وقت نسبت به مامون خرده گرفتند که چرا چنین کاری میکنی؟ مامون که به جایگاه امامت شیعه آگاهی داشت و ازتوانایی وعلم وشایستگی امام جواد(ع)( که بسیاری در نظر خود به عنوان یک فرد خردسال به امام جواد(ع) نگاه میکردند) خبر داشت در پاسخ آنها میگفت: شما این جماعت ونسل را نمیشناسید. من میدانم آنها چه کسانی هستند وچقدرعلم وتوانایی دارند. آری مامون بحق، علی و اولاد او (ع) را میشناخت اما قدرت طلبی و جاه طلبی او مانع از واگذاری حق به صاحب آن میشد. مامون اقرار میکند که من موقعیت آنها را از زبان پدرم شناختم. یعنی هارون الرشید هم میدانست که کرسی خلافت مسلمین متعلق به فرزندان علی(ع)است. اما میگفت: الملک عقیم(6). حقیقت شایستگی این افراد برای حکومت ورهبری جامعه امری نبود که بر مامون و یا پدرش مخفی بوده باشد. میدانستند آنها شایستهاند. میدانستند آنها بهترین هستند. میدانستند آنها مخزن علوم الهی هستند. میدانستند آنها امام برحق وحجت خدا برخلق هستند. اما قدرت وهوس حکمرانی مانع از بیان حقایق ونیز واگذاری حق به صاحب آن میشد.
مناظرات علمی بیانگر حقانیت امام جواد (ع):
یکی از دلایل حقانیت امام جواد(ع) مناظرات علمی آن حضرت با دانشمندان معروف آن زمان بوده است. یحیی بن اکثم عالم نامدار آن زمان ونیز دانشمندان زیادی ازاهل سنت در مناظرهای که ( به زعم خود عدم توانایی امام جواد(ع) را اثبات کنند) برگزارشد، حضور پیدا کردند. ابتدا سئوالاتی ازحضرتش پرسیدند. امام (ع) همه را جواب داد که موجب شگفتی آنها شد. در انتها امام(ع) سئوالی از یحیی بن اکثم نمود. یحیی توان پاسخ نداشت. خجالت زده سر به زیر افکند وجواب سئوال را از امام(ع) جویا شد. وقتی امام (ع) پاسخ داد(7) همگان دانستند که این کودک، یک انسان معمولی نیست ومرتبط با وحی وعلوم الهی است. از این گونه مناظرات و پاسخگویی امام (ع) در زمان خلافت مامون ونیز معتصم بسیار بود که همه آنها کمال عقلواندیشه امام واحاطه او بر مسائل را ثابت میکرد.
دیدگاههای علمای اهل تسنن وتشیع:
در کتاب سیره پیشوایان به نقل از تذکره الخواص- الصواعق المحرقه - نور الابصار وارشاد شیخ مفید آمده است: سبت بن الجوزی میگوید: او درعلم وتقوا وزهد و بخشش بر روش پدرش بود. ابن حجر هیثمی مینویسد: مامون او را به دامادی انتخاب کرد زیرا با وجود کمی سن از نظر علم و آگاهی وحلم بر همه دانشمندان برتری داشت. شبلنجی میگوید: مامون پیوسته شیفته او بود زیرا با وجود کمی سن، فضل و علم و کمال عقل خود را نشان داده وبرهان ( عظمت) خود را آشکار کرد. استاد شیعه ، شیخ مفید و فتال نیشابوری میگویند:... از نظر علم وحکمت وادب وکمال عقلی به چنان رتبه والایی رسیده که هیچ یک از بزرگان علمی آن روزگاربدان پایه نرسیدهاند.
بیان منطقی از زبان علی(ع):
علی(ع) در نهج البلاغه در موارد مختلف به شایستگی و لیاقت ائمه (ع) از جهت علم ودانش ، توانایی و لیاقت و شایستگی برای امر خلافت و رهبری جامعه اسلامی اشاره مینمایدودیگران را که با روشهای ناحق، حقوق آنها را ضایع نموده و خلافت و زمامداری را غصب کردند وموجب گمراهی جامعه شدند مورد نکوهش قرار میدهد. علی(ع) در خصوص جایگاه ائمه (ع) میفرماید: هم اساس الدین و عماد الیقین الیهم یفیء الغالی وبهم یلحق التالی ولهم خصائص حق الولایه و فیهم الوصیه والوراثه(8). عترت پیامبر(ص) اساس دین وستونهای استوار یقین میباشند. شتاب کننده باید به آنان بازگردد و عقب مانده باید به آنان بپیوندد؛ زیرا ویژگیهای حق ولایت به آنها اختصاص دارد ووصیت پیامبر نسبت به خلافت مسلمین و میراث رسالت به آنها تعلق دارد. علی(ع)دقیقا با اشاره به امامان دوازده گانه (ع) زمامداری را شایسته آنها دانسته وادعای کاذب دیگران را نفی میکند. میفرماید: ان الائمه من قریش غرسوا فی هذا البطن من هاشم لا تصلح علی سواهم ولا تصلح الولاه من غیرهم(9). همانا امامان(ع) همه از قریش بوده که درخت آن در خاندان بنی هاشم کاشتهاند. مقام ولایت وامامت درخور دیگران نیست ودیگرمدعیان زمامداری شایستگی آن را ندارند. علی (ع) در خطبهای دیگر مسئولیت امامان (ع) را تدبیر در امور مردم دانسته وآگاهی و تدبیر آنان را به عنوان کارگزاران آگاه متذکر میشوند؛ میفرمایند: انما الائمه قوام الله علی خلقه و عرفاوه علی عباده(10). همانا امامان دین (ع) از طرف خدا تدبیرکنندگان امور مردم وکارگزاران آگاه بندگانند. امیر المومنین علی (ع) به صراحت، خلافت ورهبری را از آن ائمه آن هم به جهت شایستگی ولیاقت دانسته است. کسی که خوب به مسائل احاطه دارد کسی که دارای علم الهی است، کسی که دین و معیارهای دینی را میداند ودرصدد تحقق آن است، کسی که بهعدالت، آن هم با تعریف صحیح آن آگاهی دارد، او شایسته حکومت و حکمرانی و رهبری امت اسلامی است. علی (ع)درباره ائمه نیز میفرمایند:
عترت پیامبر(ص) جایگاه اسرار خداوندی و پناهگاه فرمان الهی و مخزن علم خدا ومرجع احکام اسلامی ونگهبان کتابهای اسلامی وکوههای همیشه استوار دین خدایند. خدا به وسیله اهل بیت (ع) پشت خمیده دین را راست نموده و لرزش واضطراب آن را از میان برداشت. (11)یکی از اصولی که علی(ع) بر آن تکیه دارند عمل به سنت پیامبر در حکومت است؛ میفرمایند: آن کس که سنت پیامبر(ص) را ضایع میکند لیاقت رهبری ندارد؛ زیرا که امت اسلامی را به هلاکت میکشاند. (12) چون شیوه پیامبر(ص) برگرفته از وحی است و در عین حال عین عدالت وهدایت است، حاکم موظف است به شیوه رسول خدا(ص) تاسی کند؛ چرا که قرآن کریم مکرر بر آن تاکید دارد. به عنوان نمونه: ( یا ایها الذین امنوا اطیعوا الله واطیعوا الرسول واولی الامرمنکم(13). از نظر عقل ومنطق، حکومتی در جامعه اسلامی مشروعیت دارد که بهترین افراد از حیث تقوا وتزکیه نفس و آگاه ترین افراد نسبت به کتاب و سنت وعالمترین افراد نسبت به امور امت اسلام باشند.
تاکید پیامبر اکرم(ص):
ماجرای غدیرخم وخطبه معروف آن را شیعه وسنی نقل نمودند که خود مویدکلام ما مبنی بر لیاقت و شایستگی ائمه (ع) که از جمله آنها امام جواد(ع) میباشد. پیامبر اکرم (ص) در بخشی از خطبه معروف خود درغدیر خم میفرماید: من آن راه مستقیمی هستم که خدا شما را به پیروی از آن فرمان داد. پس از من علی (ع) و پس ازعلی فرزندان من از علی(ع) راه مستقیم خدایند. امامانی هستند که مردم را به حق هدایت میکنند و با حق عدالت را استقرار میبخشند(14).
ماجرای غدیرخم وخطبه معروف آن را شیعه وسنی نقل نمودند که خود مویدکلام ما مبنی بر لیاقت و شایستگی ائمه (ع) که از جمله آنها امام جواد(ع) میباشد. پیامبر اکرم (ص) در بخشی از خطبه معروف خود درغدیر خم میفرماید: من آن راه مستقیمی هستم که خدا شما را به پیروی از آن فرمان داد. پس از من علی (ع) و پس ازعلی فرزندان من از علی(ع) راه مستقیم خدایند. امامانی هستند که مردم را به حق هدایت میکنند و با حق عدالت را استقرار میبخشند(14).
آری تاکید پیامبر (ص) بر فرزندان علی(ع) به عنوان بهترین و شایستهترین
افراد برای امامت ورهبری جامعه آگاهانه ومنطبق بر منطق وعقلانیت است ، چرا
که به عنوان نمونه امام جواد(ع) در آن عصر به گونهای لیاقت و شایستگی را
از خود نشان داد که حتی مخالفین به ستایش امام (ع) پرداختند. آیا درطول مدت
امامت امام جواد(ع)کمترین دلیلی که حاکی از عدم استحقاق امام برای رهبری
وامامت امت باشد مشاهده شده است؟ برعکس امام (ع) تمام جوانب حقانیت و لیاقت
خود را با علم وعمل به اثبات رسانید. آیا این خود گواه معتبری برای رهبری
امت اسلام ولودرسنین 8 سالگی نیست؟ اما چرا حق مسلم آن امام عزیز غصب شد و
افراد نالایقی چون مامون ومعتصم در دوران حیات آن امام عزیز به حکمرانی
جائرانه و ظالمانه خود پرداختند؟ البته این خود دلایل و عواملی دارد که در
این مقال جای طرح و بررسی آن نیست. اما به اختصار میتوان گفت جهل مردم
وترس و حسادت خواص و قدرت طلبی وهواپرستی حاکمان از عوامل مهم محرومیت
جامعه آن روز از رهبری وزمامداری امام جواد (ع) به شمار میآیند.