پاسخ به تهمت
اگر فکر کردید مراجع عظام در برابر هتاکى افرادى مثل شما عقبنشینى مىکند باید بگویم که خیال باطل است چرا که ارتباط معنوى و گسترده مردم با مراجع، سالهاست که در این کشور نهادینه شده و انواع حرکتهاى خزنده بىخبران تأثیرى در این روند ندارد
در یکى دو هفته گذشته مراتب نگرانى و سخنان اعتراض آمیز مراجع
عظام نسبت به مسأله گرانى و فشار مضاعفى که در این خصوص بر اقشار
آسیبپذیر جامعه وارد مىشود را در رسانهها و سایتها شاهد بودیم.
به دنبال این مواضع اصولى، یکى از دولتمردان در یک روزنامه دولتى ضمن تحلیل
غیر واقع بینانه از اوضاع و خواست اجتماعى با جسارت خاصى به جایگاه
مرجعیت شیعه حمله و با الفاظى که دروغ و افترا در آن آشکار است سخنان مراجع
عظام را متأثر از تحریک عدهاى معدود که در بیوت حضرات رفتوآمد مىکنند
دانسته است.
گرچه از صاحبان قلم و بیان در رسانهها انتظار مىرفت تا ضمن تحلیل دیدگاه
غرض آلود فرد مزبور در مقام دفاع از مرجعیت و تأیید همصدایى و همراهى این
اعاظم با مردم بر مىآمدند تا افرادى نظیر وى با سوء استفاده از منصب، جرأت
بدزبانى به خود نگیرند و اهانت به مردم را روا ندارند.
در اینجا یادآورى چند نکته لازم به نظر مىرسد :
1. به حق مراجع از جمله افرادى هستند که مورد توجه همه اقشار جامعه بوده و
با مردم در سطوح مختلف برخورد نزدیک و به دور از تشریفات ظاهرى دارند.
نحوه رفتوآمد و دیدار با مردم بسیار عادى و خانواده آنها مثل سایر
خانوادهها در امر خرید وسائل و اقلام مورد نیاز از اوضاع جامعه و آنچه
مربوط به گرانى است مطلع هستند.
2. دیدار با آحاد مردم و شنیدن سخنان آنان و نیز دیدار با مقامات و
مسئولین و صاحبنظران و اندیشمندان در همه عرصههاى اجتماعى و مطالعه
گزارشهاى مختلف از منابع معتبر و نیز ارائه آمارهاى واقعى، آنان را کاملا
از اوضاع جامعه مطلع مىکند.
3. به عنوان نمونه این جانب که یکى از هزاران شاگرد حضرت آیت الله العظمى
مکارم شیرازى هستم توفیق زیارتشان را دارم، معظمله به قدرى در مسائل سیاسى
ـ فرهنگى ـ اجتماعى ـ مطبوعاتى دینى و اجتماعى حساس و نیز با خبر از ریز
بسیارى از مسائل اجتماعى هستند که موجب شگفتى است. معظمله نه اینکه در رصد
کردن مطالب سیاسى مطبوعاتى اجتماعى و دینى ایران بسیار دقیق عمل مىنمایند
بلکه اطلاعات ایشان از کشورهاى دیگر خصوصآ کشورهاى مسلمان بسیار بالاست،
که مواضعشان گویاى این مطلب است و همه مىدانند.
دقت و تأکید ایشان در اصل و منبع خبر و نیز صحت آن، جداً مثالزدنى است.
آیا چنین انسانى با این ویژگىها شایسته تعبیر و الفاظ نابخردانه بعضى از
ناآگاهان است که نمىدانند در جامعه چه مىگذرد؟
لازم به یادآورى است که معظمله علاوه بر درس و بحث و دیدارهاى عمومى و
خصوصى و تلفنها و... حدود دو هزار نامه در روز به دفتر معظمله مىرسد که
مطالب مهم نامهها به حضور معظمله مىرسد که بسیارى را خود شخصآ مطالعه
کرده و پاسخ مىدهند. اگر کسى مواضع و دیدگاههاى معظمله را مطالعه و
بررسى بنماید به عمق توجه و دقت و صحت مطالب ایشان پى مىبرد.
حال چند سؤال از آقاى اهانت کننده :
1. اگر شما یکى دو روز سوار تاکسى و اتوبوسهاى شرکت واحد شوید و از اوضاع
خرید مردم مطلع شوید آنگاه به حقیقت و به قرابت دیدگاههاى مردم با مراجع
و نیز دلسوزى و واقعبینى حضرات اعاظم پى مىبرید و به این نکته خواهید
رسید که چه کسى سر خود را زیر برف کرده است؟ و چه کسى مطلبى که همه مردم آن
را لمس مىکنند از درک آن عاجز است؟
2. اگر آنچه را که در رسانهها و سایتهاست و آنچه که مقالات و تحلیلهاى
اقتصادى است را جوسازى بدانیم ـ اگر راهى براى اثبات اعتراضات اجتماعى در
زمینه گرانى جلو روى شما گذاشته شود تا صداى مردم را خوب بشنوید آیا حاضرید
با صراحت به ضعف اطلاعاتى خود که از جمله دولتمردان هستید اعتراف کنید؟
آیا افراد ضعیف در سطوح مدیریت بالا شایسته ملتى بزرگ و غیور ایران اسلامى
است؟
3. اگر کسى خود حقایق اجتماعى را ندیده و صداى به حق مردم را نشنیده و یا
خود را به تجاهل و بىاطلاعى زد و در مقابل، دلسوزان جامعه دینى را متهم
نمود چه لفظى شایسته اوست؟ آیا اهانت به مراجع اهانت به مردم نیست؟
4. اگر فکر کردید مراجع عظام در برابر هتاکى افرادى مثل شما عقبنشینى و
یا سکوت مىکند و در برابر اهانت و هیاهو جوسازان صحنه را خالى و میدان را
در اختیار افراد ناصالح مىگذارند باید بگویم که خیال باطل است چرا که
ارتباط معنوى تنگاتنگ و گسترده مردم با مراجع، سالهاست که در این کشور
نهادینه شده و انواع حرکتهاى خزنده بىخبران تأثیرى در این روند نداشته و
ندارد. مرجعیت شیعه همیشه همراه مردم و با مردم و دلسوز براى اسلام و
مسلمین هستند و تحت هیچ شرایطى مصالح امت اسلامى را فداى جاهطلبى عدهاى
نویسنده وابسته و غیر متعهد نمىکنند.
نکته پایانى
در کلام پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) آمده است که ایاک والکذب...
یعنى از دروغ بپرهیزید دروغ دوگونه است یک وقت انسانى دروغ مىگوید یعنى
سخن او و کلام او غیر واقعى است ولى یک وقت انسان حالت دروغین به خود
مىگیرد. مثلا ادعاى دلسوزى و عدالت مىکند و یا ادعاى حلم و دانش مىکند
در حالى که در وجود او چنین چیزى نیست.
حالت عرفانى به خود مىگیرد در حالى که چیزى از عرفان نمىفهمد. مدعى صداقت
و راستگویى است در حالى که عملا دروغ مىگوید چنین شخصى به تعبیر صحیح
منافق قلمداد مىشود.
امید آنکه همه ما در راه راستى و درستى و صدق و امانتدارى و خدمت و دلسوزى
راستگو و صادق باشیم و زبان خود را از اهانت و دروغ نسبت به هر مسلمان
خصوصآ افرادى که امین و مورد توجه قشر عظیمى از مردم هستند بازداریم
إنشاءالله.
قم ـ محمد سلمانى کیاسرى